معر تازه من...
شاعر اگر سعدی شیرازی است بافته های من وتوبازی است
بالاخره بعد از سالها ماهم دوباره یه شعر گفتیم!
البته بیشتر شبیه معر تا شعر!!!!
اونم تا بیاد موتورمون گرم شه میترسم دوباره تبش فروکش کنه
خوب دیگه هف هش سالی خاک خورده!
یه مدت باید هلش داد
حالا شما خیلی به وزن وقافیش کار نداشته باشید چون با خط کش
اندازه گیری شده!!!
واما شعرمن !!! :
میتوان با سوز واشک وناله ها
غنچه ای شد درمیان لاله ها
می توان باجان ودل فریاد کرد
روح را از بند نفس آزاد کرد
می توان دوری زعصیان وگناه
چونکه بودی بر ملائک سجده گاه
می توان در کار جدیّت نمود
قوه را تبدیلِ فعلیّت نمود
می توان از سرّ حق آگاه شد
راهیانش را چراغ راه شد
می توان همراهی خون خدا
با نوای ( کل ارض کربلا )
چون شهیدان دین حق یاری نمود
حکم حق را درجهان جاری نمود
آن شقایق ها که پرپر آمدند
سرو قدّانی که بی سر آمدند
می توان چون یوسف زیبا جمال
وارهید از نفس واوهام وخیال
همچو سقا برهوسها پا نهاد
" آب را درحسرت لبها " نهاد
می توان پرواز تا پیش خدا
هم نشینی با تمام انبیا
همچو مجنون عزم لیلا داشتن
عشق یوسف چون زلیخا داشتن
با علی چون همنوایی در غدیر
پیرو او باش و از او خط بگیر
حال این گوی است واین میدان بیا
لَیسَ لِلانسَان اِلا مَا سَعَی
* قسمت داخل گيومه" "از اشعار مرحوم آقاسي اقتباس شده